برچسب ها:
در مورد امام زمان(عج) (52)،
|
نظر بدهید
در دستگاه متوکّل مرد سخنوری بود به نام هریسه، روزی به متوکّل گفت: کاری که دستگاه تو برای امام هادی علیه السلام انجام می?دهد هیچ? کس برای خودت انجام نمی?دهد، زیرا هرگاه او به این? جا می?آید حتی زحمت کنار زدن پرده را نیز تحمّل نمی?کند و اطرافیان تو پرده را برایش بالا می?زنند
در دستگاه متوکّل مرد سخنوری بود به نام هریسه، روزی به متوکّل گفت: کاری که دستگاه تو برای امام هادی علیه السلام انجام می?دهد هیچ? کس برای خودت انجام نمی?دهد، زیرا هرگاه او به این? جا می?آید حتی زحمت کنار زدن پرده را نیز تحمّل نمی?کند و اطرافیان تو پرده را برایش بالا می?زنند. متوکّل اعلان کرد که از این به بعد کسی حقّ ندارد برای علی بن محمّد دست به پرده?ها بزند، امّا با ورود حضرت، باد پرده?ها را بالا برد و بعد از ورود حضرت، پرده?ها به حال خود بازگشت. این قضیه هنگام مراجعت حضرت نیز تکرار شد، متوکّل احساس کرد که مشکل پیچیده?تر شد و ادامه این روند بیشتر به ضرر اوست لذا دستور داد: بعد از این که او به این جا آمد پرده را برایش کنار بزنید.(1)
لا یَرضی الحَسودُ عَمّن یَحسُدهُ الاّ بِالمَوتِ اَو بِزَوالِ النِّعمَةِ. (2)
حسود جز به مرگ آن که به دو حسد می?ورزد و یا زوال نعمت از او راضی نخواهد شد.
نمونهاى از معجزات امام هادى علیه السلام
"خیران اسباطى" مىگوید: در مدینه به حضور امام هادى علیه السلام رفتم، به من فرمود: از واثق (نهمین خلیفه عبّاسى) چه خبر؟
گفتم: او به سلامت است و من نزدیکترین شخصى هستم که با او دیدار کرده و ده روز بیشتر نیست از او جدا شدهام .
امام هادى علیه السلام فرمود: مردم مدینه مىگویند او مُرده است.
عرض کردم: دیدار من با واثق از همه نزدیکتر بوده است .
فرمود: مردم مدینه مىگویند او مُرده است.
وقتى که دیدم امام هادى علیه السلام باز از مردم مدینه سخن گفت، دریافتم که منظور، خودشان مىباشد.
سپس فرمود: جعفر چه کرد؟ (یعنى متوکّل دهمین خلیفه عباسى که پسر معتصم بود چه مىکند؟)
گفتم: او در زندان در بدترین حال مىباشد.
فرمود: آگاه باش او اینک خلیفه شده است.
سپس فرمود: از "ابن زَیّات" (وزیر واثق) چه خبر دارى؟
گفتم: مردم با او هستند و فرمان، فرمان اوست .
فرمود: آگاه باش که این منصب براى او نکبت بود .
سپس سکوت کرد، آنگاه فرمود: مقدّرات و احکام الهى واقع خواهد شد، اى خیران! واثق از دنیا رفت و جعفر متوکّل به جاى او نشست و ابن زَیّات نیز کشته شد.
گفتم: فدایت شوم! چه وقت کشته شد؟
فرمود: شش روز بعد از بیرون آمدن تو (از سامرا).
در این راستا، روایات بسیار است و شواهد فراوان مىباشد.
منبع موعود